چگونه فقط درعرض شش ماه مغناطیس پول و ثروت شوید

هر کدام از ما انسان ها دارای نظام باورهای مخصوص به خود هستیم ، باورهایی که همانند عینک به چشمانمان زده ایم و از پشت ان دنیای پیرامونمان را تفسیر می کنیم . یکی از مسائل مورد علاقه و بحث برانگیز که همواره در طول تاریخ مطرح بوده پول و ثروت است . هر کدام از ما با توجه به نظام باور هایمان تفسیر خاصی از پول داریم که برایمان چه درست و چه غلط قابل احترام است . گذشته از تمام باورها و دیدگاه هایی که نسبت به پول و ثروت وجود دارد که همه ان ها در جای خود قابل احترام می باشد ، یکی از دیدگاه هایی که مورد قبول اکثریت ماست این دید گاه است که " پول ابزاری است که می تواند رویاهای ما را از عالم خیال به عالم واقعیت بیاورد و ان ها را در عالم مادی محقق کند ." اگر روزی کسی دست به کاری زده و در ان موفق شده پس مطمئنا ما هم می توانیم ان کار را انجام بدهیم و حتی بالاتر ، کاری که تا به الان در طول تاریخ انجام نشده ما می توانیم اولین کسی باشیم که ان را به انجام می رسانیم . وقتی به تاریخ نگاه می کنیم افراد ثروتمند زیادی را می بینیم که وقتی زندگیشان را مطالعه می کنیم متوجه می شویم همه ان ها از راه هایی مشابه توانسته اند به پول و ثروت برسند با این تفاوت که عملکرد های متفاوتی داشته اند ولی راه یکی بوده است که می توانیم نام ان را "شاه راه موفقیت و کسب ثروت" بنامیم . خداوند رحمان نظام هستی را با قوانین و نظم بسیار دقیقی افریده است به طوری که هر عملی نتیجه ای در بر خواهد داشت و هیچ کاری در این دنیا گم نخواهد شد . قوانین خداوند مانند قوانین ریاضی دقیق و تغییر ناپذیر است . در ریاضیات وقتی قانون ضرب را به کار می بریم همیشه دو ضربدر دو می شود چهار ، این قانون همیشه ثابت است و همیشه هم فقط یک نتیجه دارد ، قوانین خداوند نیز چنین است . ما برای رسیدن به هر هدفی باید از قوانینی استفاده کنیم که نتیجه ان ها ، ما را به هدف مطلوبمان برساند . پولدار و ثروتمند شدن هم قوانین خاص خود را دارد ، وقتی که شما از این قوانین اگاهی پیدا می کنید و به ان ها عمل می کنید در واقع در شاه راه موفقیت قدم گذاشته اید که در نهایت شما را به مقصدتان که زندگی رویاییتان است خواهد رسانید . خوشبختانه در طول تاریخ افراد بسیار زیادی بوده اند که این راه را رفته اند و شاه راه موفقیت را به ما نشان داده اند ، بدست اوردن پول و ثروت نتیجه عمل کردن به قوانینی است که نتیجه ان قانون ها کسب پول و ثروت است .

پول , ثروت , موفقیت

داستان موفقیت من

رشته دانشگاهی من کامپیوتر است و در یک شهرستان پانصد هزار نفری زندگی می کنم . من هم مانند همه دوست داشتم که پولدار و ثروتمند شوم و به دنبال کاری می گشتم که هم درامد خوبی داشته باشد و هم به ان علاقه مند باشم ، به همین خاطر به فکر راه اندازی یک بازار هوشمند افتادم که سفارشات شهروندان را به صورت غیر حضوری ، درب منزلشان تحویل دهم ، ولی نه پولی داشتم و نه تجربه لازم را و از طرفی من علاقه جنون امیزی به مطالعه کتاب دارم به طوری که بیشتر اوقات خود را به مطالعه می گذرانم از طرفی می دانستم که راه اندازی چنین فروشگاهی ان هم در سطح شهرستانی بزرگ وقت زیادی را از من می گیرد و شاید مانند قبل نتوانم به کار مورد علاقه ام که خواندن کتاب است بپردازم . ولی از طرفی هم نمی توانستم خود را به زندگی قبلی ام راضی کنم به همین خاطر هدفی را در ذهن خود می پروراندم که این بود "راه اندازی بازار هوشمند با کمترین هزینه اولیه به طوری که تمام کارها کاملا اتوماتیک انجام بگیرد و کمترین زمان را از من تلف کند " شروع کردم به مطالعه کتاب های گوناگون در زمینه موفقیت وکسب ثروت . مطالب کلیدی ان ها را یادداشت بردای می کردم و سعی می کردم ان را در زندگی ام عملا به کار ببندم . قوانین را یاد گرفته بودم و در حال عمل کردن به ان ها بودم و منتظر اینکه کارهایم نتیجه دهد . هیچ وقت ان شب به یاد ماندنی را فراموش نمی کنم ، چند مدتی می گذشت از اینکه قوانین را به جزئی از زندگی روز مره ام تبدیل کرده بودم ولی هنوز راه را نیافته بودم تا اینکه روزی پسر خاله ام که تازه در رشته برق قبول شده بود به من پیام داد که برای یکی از درس هایش باید پر.وژه ای را انجام می داد و نیاز به نصب نرم افزار داشت که نتوانسته بود ان را بر روی کامپیوترش نصب کند و دوستش هم هر کاری کرده موفق به نصب ان نشده بود به همین خاطر از من خواست که برنامه را برایش نصب کنم . از او خواستم که کیس کامپیوترش را به خانه ما بیاورد . وقتی که نرم افزار را بر روی کامپیوترش نصب کردم متوجه شدم که مشکل در لایسنس نرم افزار است که نرم افزار درست نصب نمی شود ، به همین خاطر با شرکت تولید کننده نرم افزار تماس گرفتم ، مسئول پشتیبانی شرکت یک خانوم خوش برخورد بود ، گفت که وارد سایت شرکتشان شوم و لایسنس جدید را از سایتشان دانلود کنم ، وقتی که به سایت مراجعه کردم متوجه شدم که لایسنس دانلود نمی شود . دوباره با شرکت تماس گرفتم ، این بار مسئول پشتیبانی ادرس ایمیلم را خواست تا لایسنس جدید را برایم ایمیل کند . اصلا نمی دانم که چه طور شد که ادرس ایمیلی را به شرکت دادم که در اوایل دوره دانشجویی ام ان را برای ارسال نمره ها که استاد قرار بود بفرست ، ساخته بودم ، در حالی که مدت زیادی بود اصلا از ان استفاده نمی کردم . ایمیل را به پشتیبان شرکت دادم و قرار شد لایسنس را برایم بفرستد ، ما ان شب عازم تهران بودیم تا به خانه خواهرم سری بزنیم ، مسافرت ما یک هفته ای طول کشید . وقتی که بازگشتیم شب بود ، ناخوداگاه به ذهنم رسید که به ایمیلم سری بزنم و ببینم که لایسنس را برایم فرستاده اند یا نه ، وقتی که ایمیلم را باز کردم ایمیل های زیادی در طول این چند سال برایم ارسال شده بود ، از بین تمام ان ایمیل ها عنوان یک ایمیل نظرم را جذب کرد که درباره راه اندازی بازار هوشمند بود وقتی که ایمیل را باز کردم و وارد سایت فرستنده ان شدم در عین ناباوری مشاهده کردم که فعالیت شرکت در زمینه راه اندازی بازار های الکترونیکی است که در ازای دریافت مبلغ اندکی یک بازار هوشمند تمام اتوماتیک با تمام امکانات را به صورت حاضر و اماده راه اندازی می کنند و اموزش های لازم را توسط تیم مجرب خود به کسانی که خواهان راه اندازی بازار هوشمند هستند می دهد . بسیار شگفت انگیز بود راه رسیدن به هدفی که مدت ها به ان می اندیشیدم محقق شده بود و من راه را یافته بودم . بعد از ان هم باز اهدافی را برای خود در نظر گرفتم ، چون قبلا به موفقیت رسیده بودم اهداف بعدی ام را با اعتماد به نفس بالاتری دنبال می کردم و بسیار جالب است که وقتی اهدافم را با افراد دیگر در میان می گذاشتم انجام ان ها را یا نشدنی می دانستند یا بسیار سخت ، ولی وقتی راه دستیابی به اهدافم برایم محقق می شد و ان را برای همان افراد تعریف می کردم برایشان باور کردنی نبود ، واقعا باور کردنی نبود . چون ان ها از شاه راه موفقیت خبری نداشتند . البته ان زمان که اهدافم را به دیگران می گفتم نمی دانستم که نباید این کار را انجام دهم ، بعدها به ان پی بردم و دلیل ان را در کتاب بیان کرده ام .

لینک دانلود: